چهار دهه از تبدیل برزیل به یکی از چند غول تولیدکننده محصولات کشاورزی در جهان میگذرد و اکنون این کشورپس از ایالاتمتحده، کانادا، آرژانتین، استرالیا و اتحادیه اروپا در گروه چند قدرت برتر کشاورزی دنیا قرار دارد.
تحولی که بدون شک با افزایش قیمت انرژی در اوایل قرن بیستویکم میلادی بیارتباط نبود و موجب شد این کشور که زمانی بزرگترین واردکننده محصولات کشاورزی و غذایی در جهان به حساب میآمد راه خود را به یکباره تغییر دهد، البته این تغییر به هر دلیلی که بود، چه آیندهنگری و چه ترس از اینکه دیگر غذای کافی برای واردات وجود نخواهد داشت، راه جهان را هم تغییر داد. اما این تغییر روش چه بود؟
دولت برزیل، به جای حمایت از کشاورزان داخلی (کاری که بسیاری از کشورها هنوز هم آن را انجام میدهند) بازارهای خود را به روی تمامی کالاهای کشاورزی خارجی باز کرد و اجازه داد کشاورزانی که توان رقابت نداشتند، به شدت زمین بخورند. این موضوع موجب شد، زمینهایی که محصولی نامتناسب با شرایط آب و هوایی و منطقهای در آنها کشت میشد، خالی شوند. برزیل با استفاده از این روش در ۴ دهه توانست غول گرمسیری تولید محصولات کشاورزی شود و موقعیت ۵ قدرت برتر کشاورزی دنیا (ایالات متحده، کانادا، آرژانتین، استرالیا و اتحادیه اروپا) را به چالش بکشد و رتبه اول یا دوم صادرات بسیاری از محصولات در دنیا را از آن خود کند. شاید تاثیرگذارتر از این موفقیت، روش بهدست آوردن آن باشد، روشی که با شعار «نورمن بورلاگ» پدر انقلاب سبز برزیل محقق شد واین کشور به مدد استفاده از راهکارهای بورلاگ و موقعیت منحصربهفرد جغرافیایاش توانست به مقیاسهای بزرگ تولید محصولات کشاورزی دست یابد، نسخهای که درواقع بهطور تقریبی به کل مغایر با نسخههای غالب موجود بود.
مزارع برزیل به لطف منابع زیاد خاک و آب، پایدار هستند. اگرچه اولویت با فروش کالاها و محصولات در بازارهای محلی است اما مقیاس تولید در این کشور به گونهای است که برای فروش آن به بازارهایی در مقیاس بینالمللی نیاز است. به اعتقاد کارشناسان تجربه برزیل از ۳ منظر بزرگ و قابل احترام است، نخست اینکه این موفقیت بدون استفاده از یارانههای عظیم دولتی (مانند آنچه در اروپا و امریکا به کشاورزان پرداخت میشود) بهدست آمده است. دوم اینکه تجربه برزیل، قابل تعمیم به بسیاری از کشورهای درحال توسعه است که شرایط آب و هوایی و جامعهشناسی و ساختار اقتصادی شبیه به آن دارند به عنوان مثال برزیل مانند بسیاری از کشورهای افریقایی و آسیایی درحال توسعه، آب و هوایی گرم و استوایی دارد. البته دلایل زیادی هم برای اینکه این الگو قابل اجرا برای کشورهای دیگر نباشد، وجود دارد، ازجمله اینکه برزیل روند توسعه کشاورزی خود را زمانی آغاز کرد که رقابت بسیار کمتر بود و شرایط آب و هوایی که امروزه ناپایدار است، از وضعیت باثباتتری برخوردار بود. اما سومین نکته و از همه مهمتر اینکه برزیل به تعریف جدیدی برای همزمانی افزایش محصول و تخریب نشدن محیطزیست دست پیدا کرده است. اگرچه این کشور همواره متهم به نابود کردن جنگلهای آمازون برای ایجاد زمینهای جدید کشاورزی بوده و در مواردی که البته وسعت آن بسیار کمتر از شایعات است، به واقع اینکار را انجام داده اما بخش عمده این پیشرفت، بدون از بین بردن یا ضرر زدن به محیطزیست و در منطقه «سرادوی» این کشور که فاصله زیادی با جنگلهای آمازون دارد رخ داده است. شعار نورمن بورلاگ که پدر انقلاب سبز برزیل خوانده میشود، کاشت محصول در مناطقی است که سازگاری زیستی با آن محصول دارند.
در این صورت دیگر نیازی به تغییر و ایجاد زیان برای محیطزیست نداریم. آمار عملکرد برزیل در بازه زمانی ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ م به این شرح است: میزان تولید کالاهای کشاورزی در کل کشور از ۲۳ میلیارد «رئال» به ۱۰۸ میلیارد رئال افزایش پیدا کرد. در همین بازه زمانی ۱۰ساله، میزان صادرات گوشت گوساله این کشور ۱۰برابر شد و از استرالیا که بزرگترین صادرکننده این محصول محسوب میشد، پیشی گرفت. همچنین این کشور به کشوری دارای بزرگترین گلههای دام بعد از هند و صادرکننده شماره یک طیور، نیشکر و اتانول تبدیل شد. در سال ۱۹۹۰ م میزان برداشت سویا در این کشور کمتر از ۱۵ میلیون تن بود که این رقم تا سال ۲۰۱۰ م به بیش از ۶۰ میلیون تن رسید و برزیل تبدیل به دومین صادرکننده بزرگ سویادر دنیا بعد از ایالات متحده شد که بهطور تقریبی یکسوم صادرات جهان را انجام میداد. در سال ۱۹۹۴م صادرات سویای برزیل حدود یکهفتم ایالاتمتحده بود؛ رقمی که تا سال ۲۰۱۰م به شش هفتم رسید و همه این اتفاقات، بدون هیچ کمکی از طرف دولت رقم خورد. بنا به گزارش سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی، کل حمایت دولتی انجامشده از کشاورزان برزیلی بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷م، حدود ۵/۷ درصد کل درآمد آنان از مزارع بوده در حالی که این رقم بهطور متوسط برای کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی، ۲۶ درصد، برای ایالات متحده ۱۲ درصد و برای اتحادیه اروپا ۲۹ درصد بوده است. البته درباره برزیل مانند سایر غولهای کشاورزی دنیا، مزرعههای بزرگ پربازده با میزان تولید اقتصادی، در کنار مزرعههای کوچکی قرار دارند که گویا تنها برای تنوع، کشت در آنها انجام میشود. براساس آمار نیمی از ۵میلیون مزرعه موجود در این کشور در سال ۲۰۱۰ میلادی درآمدی کمتر از ۱۰ هزار رئال در سال داشتهاند و کمتر از ۷درصد کل تولید کشور، در آنها حاصل شده است درحالی که در ۱/۶ میلیون مزرعه، حدود ۷۶ درصد کل تولید محصولات کشاورزی برزیل کشت میشود.
برای درک بهتر این امرکافی است نگاهی به رونق صادرات محصولات کشاورزی برزیل در سال ۲۰۱۴م بیندازیم؛ بنابر گزارشها در ماه ژوئیه برزیل حدود ۸/۴میلیون تن سویا صادر کرده که با این حساب مجموع صادرات برای ماههای مه تا ژوئیه به رکورد شگفتانگیز ۲۷/۶ میلیون تن رسیده و از رقم صادرات در زمان مشابه آن در سال ۲۰۱۳م ۷/۱ میلیون تن بیشتر است.
بیشترین رشد صادرات سویای برزیل مربوط به محمولههای ارسالی به چین بوده به طوری که در این مدت چین ۲۱/۱ میلیون تن سویا از برزیل وارد کرده است. در ژوئیه ۲۰۱۴صادرات کنجاله سویا از برزیل به رکورد جدید ۱/۷۱ میلیون تنی رسیده بود و در ماههای مه تا ژوئیه ۲۰۱۵ با مجموع صادرات ۴/۹ میلیون تنی نسبت به زمان مشابه سال قبل ۱۳ درصد رشد پیدا کرده است. بیشترین رشد صادرات نیز مربوط به محمولههای ارسالی به اتحادیه اروپا گزارش شده. با این حال در ماههای مه تا ژوئیه صادرات روغن سویا از برزیل نسبت به سال قبل ۱۱ درصد کاهش داشته زیرا بیشتر روغن سویای تولیدی در برزیل در داخل این کشور برای تولید بیودیزل مصرف شده است. بهطور احتمالی در کوتاهمدت صادرات سویا، کنجاله سویا و ذرت از برزیل همچنان در رقم بالایی بماند، مگر اینکه در ماههای پیشرو تقاضای جهانی به سمت واردات از محصول جدید ایالات متحده پیش برود. اکنون فروش صادراتی سویای ایالاتمتحده به پایینترین میزان در چند سال گذشته رسیده است.
«بازده مطلوب تولید» موجب شده که فروش صادراتی سویای برزیل برای سال ۲۰۱۶م نیز بسیار بالا باشد به طوری که تاکنون ۲۰ میلیون تن سویا پیشفروش شده که بالاتر از رقم سال قبل است. این موضوع از پیشبینیها مبنی بر رکورد دار شدن میزان کاشت سویا در برزیل در فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۵م حمایت میکند. البته افزایش شدید هزینههای اولیه تولید مانند قیمت دانه، کود و آفتکشها باعث محدودیت در افزایش میزان کاشت خواهد شد.
با این همه به نظر میرسد این نکتهها از نگاه اغلب محققان و دولتها به هیچوجه مهم نیست. درواقع نگاه بیشتر کشورهای دنیا به برزیل از این جهت مهم است که آنها میخواهند بدانند معجزه کشاورزی این کشور قابل کپیبرداری و اجرا در کشورهایشان هست یا نه؟ اما همانطور که گفتیم باید متوجه باشیم که «سیستم» کشاورزی برزیل نه قابل کپی برداری است و نه میتوان آن را وارد کرد. همانگونه که برزیل نیز در ابتدا سعی کرد فناوری و سیستم کشاورزی را از ایالات متحده وارد کند و حداقل درباره ابزار و ادوات این کار را کرد اما شاهد هیچ معجزهای نبود. ۳۰ سال طول کشید تا این کشور توانست سیستمی ویژه خود پایهگذاری و اجرا کند. معجزه برزیل درسهای بسیاری برای کشورهای جهان دارد؛ درسهایی که باید در کنار تلاش برای راهاندازی سیستمی بومی مطابق با تواناییها و نیازهای کشورهای مختلف آموخته و استفاده شود.
منبع: روزنامه گسترش صنعت، معدن، تجارت (صمت)
بدون دیدگاه